خدمت رسانی

خدمت من

به نام خدا

“خدمت من”
الحمدلله با عنایت اهلبیت (ع) در واحد حمایت و خدمت به مستاصلینِ موسسه فاطمیون؛ بخشی به نام «خدمت من» راه اندازی شده است.
هدف از اجرای این بخش، ارائه خدمات چند وجهی و پشتیبان محور به خانواده های مددجوست.
مهمترین بحثی که در حمایت از خانواده های نیازمند مطرح است بحث خدمت به آن هاست.
مسلما برای اینکه بتوانیم یک کار اثرگذار و کم عیب ارائه دهیم، باید الگو و دستورالعمل داشته باشیم.
لذا در مقوله ی خدمت، بهترین الگو خودِ خداوند متعال و ائمه معصومین علیهم السلام هستند.
چراکه خدایی که خالق است؛ رازق هم هست؛ ربّ نیز هست. یعنی همچنان که رزق و روزی می دهد و به معیشت بندگان می پردازد، به تربیت و هدایت بشر نیز توجه ویژه دارد.
نمونه های فراوانی از این مفهوم را در قرآن کریم و سیره معصومین علیهم السلام می بینیم:
از محراب مسجد پیامبرصلوات الله علیه تا خانه ایشان فاصله کوتاهی بود. ولی گاهی بعد از پایان نماز زمان زیادی طول
می کشید تا حضرت به خانه برسند. چون در مسیر با روی گشاده به مومنین فرصت می دادند تا مشکلاتشان را مطرح کنند و به مسائل رسیدگی کرده و آن ها را حل و فصل می کردند.
در جای دیگر می خوانیم:
پیامبر صلی الله و علیه و آله با جمعی ازیارانشان در مجلسی نشسته بودند. عربی وارد شد و پرسید کدام یک از شما پیامبرید؟ (به واسطه فروتنی پیامبر صلوات الله علیه اگر کسی ایشان را نمی شناخت متوجه نمی شد کدام یک از آن ها پیامبراکرم است.) پیامبر را به او معرفی کردند. بلافاصله در مقابل حضرت نشست و پایش را دراز کرده و گفت: « پایم را مالش بده. فرسنگها راه برای دیدار تو آمده ام.» اصحاب خواستند ممانعت کنند؛ که پیامبر اجازه ندادند و خواسته او را اجابت کردند. سپس دستورتهیه آب و غذایی برای اعرابی را دادند. وقتی نیازش برآورده شد و حالش جا آمد؛ خطاب به رسول گرامی گفت: «خوب حالا چه می گویی؟ ادعای تو چیست؟» حضرت اسلام را بر اوکه نماینده قبیله خود بود عرضه کردند و او اسلام آورد.
در مواجهه با افراد، ائمه معصومین همه شئون استضعاف را درنظر می گرفتند. ما نیز اگر می خواهیم به این خانواده ها خدمت کنیم؛ باید به تمام شئون زندگی آن ها توجه داشته باشیم.
واقعیت این است که افزایش تعداد خانواده های تحت پوشش و تهیه سبد کالا و اقلام معیشتی بدون آن که به چالشهای دیگر زندگی آن ها توجه داشته باشیم؛ مشکل جدی را حل نخواهد کرد. این تجربه در تمامی خیریه ها به اثبات رسیده است که دادن بسته های معیشتی به تنهایی فایده ای ندارد.
حال مسئله این است که آیا این کارعملییاتی است؟ آیا اجرایی است؟ باید چه کرد تا این نوع خدمت تحقق پذیرد؟
طبیعتا در زمینه کمک به این خانواده ها ابتدا باید به مشکلات مادی پرداخته شود ولی مسئله این است که کمک به این بخش محدود نشود و به قسمت های دیگر هم توجه شود. الحمدلله بعضی از دوستان بزرگوار در کانون رشد در زمینه «خدمت من» توفیقهای خوبی داشته اند که دو مورد از مصادیق آن ذکر می شود.
در کانون رشد به خانواده ای برخوردیم که فرزندی دوازده، سیزده ساله دارد که کلاس دوم است. برای ما سوال ایجاد شد؛ چرا کلاس دوم؟ فهمیدیم که این بچه به آموزشگاه استثنایی می رفته واز لحاظ ذهنی عقب ماندگیهایی دارد؛ درحالی که در ظاهرش هیچ چیز مشخص نبود. ظاهرا از مدرسه استثنایی هم ترک تحصیل کرده بود؛ چون چند سال در یک پایه مانده بود و ارتقاء پایه نداشت. ما به این مشکل ورود کردیم. به مدرسه مراجعه کردیم و متوجه شدیم بی خیالی و عدم توجه خانواده به بحث آموزش این دختر باعث شده چنین مسئله ای برای او بوجود بیاید. دختر بچه را برای مشاوره به مراکزی که تستهای لازم را از نظر هوشی می گیرند فرستادیم و با پیگیریهای مکرر متوجه شدیم؛ دخترک از لحاظ تحصیل مشکل جدی ندارد. در حدی که می تواند در مدرسه عادی هم تحصیل کند. الحمدلله کارهای لازم انجام شد و این پیگیری باعث شد دختر معصوم بی سواد نماند و بتواند به تحصیلش ادامه دهد و مهم تر این که به عنوان یک فرد عادی وارد جامعه شود.
پدر همین خانواده، اوایل که عضو کانون رشد شده بود؛ ظاهر مرتب و خوبی داشت. کم کم دیدیم مشکلات جسمی پیدا کرده وریزش موی سر و ابرو و … دارد. معرفی به پزشک و بررسیهای لازم نشان داد؛ استرس زیاد باعث این مشکل شده است. تهیه دارو به کمک خیرین و پیگیری درمان سبب شد تا حدود زیادی این مسئله حل شود و به لطف خدا بهبودی نسبی حاصل شود. اگر کسی این مشکلات را در این خانواده پیگیری نمی کرد چه می شد؟

یا موردی داشتیم؛ خانمی برای سبد کالا درخواست داده بود. خانواده سیدی بودند با یک دختر جوان. وقتی که مصاحبه با این خانواده شروع شد؛ متوجه شدیم دختر خانم حافظ کل قرآن هست و از دانشگاههای خوب دعوتنامه داشته تا بدون کنکور برای ادامه تحصیل مراجعه کند. ولی به خاطر این که پدرش بر اساس سانحه ای زمینگیر شده و فلج شده بود و مادرش هم پیر و ناتوان بود؛ زندگی خود را وقف پدر و مادر کرده و به استعداد و توانمندی خود بی توجهی کرده است. وجود یک راهنمای دلسوز که بتواند مسئله را مدیریت کند مشهود بود. آیا امکان نداشت که این خانم هم درس بخواند و هم از پدر و مادرش مراقبت کند؟ آیا ظرفیت های وجودی یک انسان به همین راحتی باید تباه می شد؟
اکثر خیریه ها متاسفانه فقط به دادن بسته های معیشتی بسنده می کنند؛ در حالی که این روش به بی نیاز شدن این خانواده ها هیچ کمکی نمی کند. درست این است که به مشکلات این ها ورود کنیم. گرچه بعضی از این خانواده ها متاسفانه کوهی از مشکلات دارند ولی قرار نیست ما همه مشکلات را حل کنیم بلکه در حد منابعی که داریم و بضاعتی که داریم؛ باید وقت بگذاریم و تلاش کنیم؛ حتی بخشی از معضلات را حل و یا ساده تر کنیم. مسلما خداوند هم تلاش ما را بی پاسخ نخواهد گذاشت و لطف و عنایتش را مبذول خواهد داشت.
بنا به تجربه دوستان و اقرار مددجویان بعضی وقتها همین که با این عزیزان صحبت می کنیم و در جریان مشکلاتشان قرار می گیریم؛ باعث دلگرمی این افراد و آرامش آن ها می شود؛ حتی اگر کار قابل توجهی هم انجام نشود. نکته قابل توجه این است که وقتی که فرد آرامش دارد؛ تمرکز دارد؛ بهتر می تواند با خانواده و دیگران تعامل کرده و مشکلاتش را حل و فصل کند.

خدمت من
 1402
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.